منطق چیست؟ پژوهشی تاریخی در ظهور و افول منطق

ساخت وبلاگ
خواهرم یه بار میگفت تو انباری یک موش دیدم که گیر افتاده بود تو چسب، یک روز هر بار میرفتم تو میدیدم داره تلاش میکنه که خودشو نجات بده و من دلم براش میسوخت چون هر چه بیشتر دست و پا میزد بیشتر تو چسب غلط میخورد. از نظر خواهرم این کار حماقت موش رو میرسونده ولی موش همواره امید داشته. روز بعد که میره میبینه که موش نیست! موش تونسته بود فرار کنه. میگفت این رو که دیدم نور امید تو دلم زنده شد. حس شگفت انگیزی باید بوده باشه، هر چند نهایتش به تراژدی ختم شد، چندی نکشید که مرگ اون رو برد. نور خاموش شد.   زمان داره میگذره، روزهاست که از آخرین دیدارمون میگذره، هنوز قیافه و حرکات و حالت حرف زدنش تو ذهنم زندست، ولی میترسم با گذشت زمان همه اینها کمرنگ شن. اون زمان فهمم از این حرفا فهم گزاره ای بود، حالا کمی به فهم اگزیستنشل این حرفا رسیدم. ولی کاش نمیرسیدم!  منطق چیست؟ پژوهشی تاریخی در ظهور و افول منطق...
ما را در سایت منطق چیست؟ پژوهشی تاریخی در ظهور و افول منطق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4zoqol1 بازدید : 282 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1396 ساعت: 17:15